ایران سرای توست!

امسال عید ، شلمچه بودم که شنیدم آقای خامنه ای آمدند دهلاویه و سخنرانی کردند .

ایشان در جمع طوایف عرب منطقه به زبان فصیح عربی هم حرف زدند که با استقبال شوق انگیز آنان مواجه شد.

همیشه با خودم فکر می کردم که آیت الله خامنه ای ویژگی های منحصر به فردی دارد که یک نفر ، یک روز باید بنشیند و بنویسد .

به هر حال یکی از این ویژگی ها همین است که من اشاره می کنم :

به نظر من یک رهبر در کشور ایران با این همه پراکندگی و تنوع نژادی و قومی و قبیله ای باید از امتیازات ویژه ای بهره ببرد.

سید علی خامنه ای همان طور که از نامش پیداست از تبار آذربایجان و آذری زبانان است . از طرف دیگر اهل خراسان و کوی حضرت رضاست . دوره تبعیدش را نیز در سیستان وبلوچستان گذرانده  و آن طور که در کتاب « داستان سیستان» خواندم ، آنچنان با مردمان آن دیار صمیمی است که پس از این همه سال هنوز نام دوستان و همسایگان ش در آن دوران را به یاد دارد.

تکلم به زبان فصیح عربی در جمع جنوبیان خون گرم ، هم همان قدر وجد آور است که سخن به آذری گفتن میان ترکان غیور!

جالب این جاست که ایشان طلبه هم بوده اند و قم شهر طلاب است . مر کز فعالیت آیت الله خامنه ای از دیر باز ، تهران بوده و شناخت و تسلطشان به مرکز کم تر از دیگر جا ها نیست .

از حسن اتفاق ، مادر مکرمه ایشان نیز اهل نجف آباد اصفهان هستند که جادارد یادی بکنم از سفر رهبر به این استان که غیر از شهر اصفهان تنها از شهر نجف آباد دیدار کردند که آن هم با استقبال پر شور هم وطنانمان در این شهر مواجه شد.

آری ایران سرای چنین رهبری است و محبوب قلب همه ایرانیان . سیدی از عشیره زهرا سلام الله علیها!

امید که پرچم انقلاب به دست با کفایتش به حضرت قائم تحویل گردد. ان شاء الله!


من به دنیا اومدم!


بنام خدا

یه روز عصر ساعت 5 بود ، تلوزیون داشت برنامه کودک پخش می کرد که من به دنیا اومدم!

چند سال پیش همین روز بود ! 17 اردیبهشت .

یادش بخیر !

شایدم یه روز بنویسم که دارم می رم ، ساعتش رو فعلا نمی دونم !


عکس سید


این عکس سید دادور هستش که می تونید در یاداشت پیامبر زرد کوه   (آرشیو اسفند 84)بیشتر با ایشون آشنا بشین!


بیا...

گذشت، زمان غارت دل ها و فصل بی عاری

بیا مگر به همت مهرت دلی به دست اری

 

... شاید یه روز بقیشم گفتم !


می تونی طلبه بشی

توجه : این متن را برای دانش آموزان نوشتم .

آشنایی با نظام تحصیلی حوزه

بسم الله الرحمن الرحیم

دانش‌آموزان گرامی!

اکنون شما در مقطع سرنوشت سازی قرار دارید. اینک نوبت شماست که با مطالعه، پژوهش و مشورت، راه آینده خود را انتخاب کنید.

یکی از عرصه‌هایی که می‌توانید با وارد شدن در آن، رنگ و بوی دیگری به زندگی خود ببخشید، عرصه تحصیل در حوزه علمیه است.

حوزه علمیه همان‌گونه که از نامش پیداست، گستره‌ای است برای فراگیری دانش، اما فرق آن با دیگر نهادهای آموزشی در موضوع متون درسی و محیط آموزشی آن است.

همان‌گونه که می‌دانید، عنصر دین در زندگی انسان‌ها نقش بسیار مهمی دارد و دین اسلام پر از آموزه‌های هدایت‌گر و انسان‌ساز است و معجزه آن کتاب قرآن می‌باشد.

از آن‌جای که کارشناسی دینی و فهم عمیق از آن مقامی دیگر از دین‌داری و مسلمانی است و شناخت و تبلیغ دین، خود نیاز به آموزش‌ها تخصصی دیگری دارد، قرآن کریم در آیه 122 سوره توبه می‌فرماید: «فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین» چرا از هر گروهی از مؤمنان، جمعی برای فهم عمیق دین رهسپار نمی‌شوند؟

بر اساس این پیام مهم قرآنی بوده که در طول تاریخ اسلامی، عده‌ای از جوانان علاقه‌مند و متعهد، این راه‌خدایی را انتخاب می‌کردند و با الگو‌گیری از پیامبر خدا (ص) و امامان معصوم (ع) برای تبلیغ و ترویج دین خدا قدم برداشته‌اند.

اکنون شما نیز می‌توانید پس از مطالعه دقیق و مشورت با دانایان دلسوز، و با آگاهی از همه شرایط، تحصیل در حوزه علمیه را فرا روی خود قرار داده و افتخار سربازی آقا امام زمان (عج) را نصیب خود سازید.

در این‌جا خوب است طی چند نکته، با نظام آموزشی پژوهشی حوزه علمیه آشنایی کوتاهی پیدا کنید:

1-    حوزه علمیه از سه مقطع سیکل، دیپلم و فارغ التحصیلان دانشگاهی پذیرش می‌کند.

2-    درس‌های حوزه در سه سطح 1، 2 و 3 و در ده پایه طراحی شده است.

3-    دوره تربیت مبلغ حوزه با نام سفیران هدایت، کوتاه مدت است و 5 سال به طول می‌انجامد.

4-    طلبه‌ها می توانند پس از پایان هر سطح در آزمون ورودی رشته‌های تخصصی حوزه بسته به شرایط، شرکت کرده و ادامه تحصیل دهند. در پایان این دوره‌ها مدرک تحصیلی معادل کارشناسی، کارشناسی و دکتری اعطا می‌شود.

5-    درس‌ها و علومی که در ده پایه درسی حوزه خوانده می‌شود عبارت است از: احکام، اخلاق، تجوید، صرف، عقاید، نحو،تاریخ، منطق، بلاغت، تجزیه و ترکیب، اصول، فقه، نهج البلاغه، فلسفه، علوم قرآنی، علوم حدیث و آیین نگارش، حکومت اسلامی، رجال، تفسیر قرآن و درایه که هر کدام از این عناوین ممکن است شامل چند کتاب باشد.

6-    سطح 4 حوزه پس از پایان پایه دهم آغاز می‌شود و طلبه‌ها در این مقطع در یکی از رشته‌های علوم اسلامی مانند، فقه، تفسیر، کلام، فلسفه اسلامی، حقوق و قضا، مذاهب اسلامی، تاریخ اسلام، تبلیغ، نهج البلاغه و دیگر رشته‌ها، متخصص و صاحب‌نظر می‌شوند و با تدوین رساله علمی و کسب امتیاز لازم، مدرس سطح چهار را دریافت می‌کنند. این دوره نیز به طور متوسط، چهار سال به طول می‌انجامد.

7-    حوزه علمیه تا حد توان، امکان سکونت و پرداخت کمک هزینه تحصیلی را برای طلاب فراهم می‌سازد.

8-    مرکز مدیریت حوزه علمیه قم در سرار کشور مدارس علمیه‌ای را تحت پوشش دارد که علاقه‌مندان می‌توانند پس از پذیرش در نزدیک‌ترین مدرسه علمیه به شهر خود تحصیل بپردازند.

9-    مرکز مدیریت حوزه علمیه قم زیر نظر شورای عالی حوزه که جمعی از بزرگ‌ترین استادان حوزه هستند اداره می‌شود و دارای بخش‌ها و مدیریت‌های گوناگونی است.

10-      برگزاری امتحانات، نظارت و برنامه‌ریزی، امور فرهنگی و تربیتی مانند برنامه‌های قرآنی، طرح مطالعاتی آثار شهید مطهری، تربیت بدنی، آموزش مکالمه عربی، نشریه، اردو و مشاوره بخشی از فعالیت‌های مرکز مدیریت حوزه علمیه قم را تشکیل می‌دهد.

11-      حوزه علمیه قم از برگزاری دوره تحصیلی بلند مدت، اهداف آموزشی و تربیتی ویژه‌ای را دنبال می‌کند که دانستن آن برای علاقه‌مندان به تحصیل در حوزه مفید است:

1.      آشنایی با علوم و فنون پایه و مقدماتی

2. فهم عمیق علوم و معارف اسلامی بر اساس قرآن و مکتب اهل بیت (ع)

3. ترتیب عالمان صاحب‌نظر در رشته‌های علوم حوزوی

4. تولید علم و اندیشه‌های ناب اسلامی

5. تربیت عالمان وارسته و متقی

6. تأمین نیازهای معنوی جوامع اسلامی

7. زمینه سازی تکامل و رشد فضایل انسانی و سلوک معنوی.

12-      همان‌گونه که یاد شد، حوزه علمیه قم، یک دوره تحصیلی کوتاه مدت پنج ساله به نام دوره تربیت مبلغ «سفیران هدایت» دارد که اهداف آموزشی و تربیتی آن بدین ترتیب است:

1.      آشنایی با علوم پایه و مقدماتی

2.      توانمندی بهره‌گیری از قرآن کریم و روایات اهل بیت (ع)

3.      شناخت معارف اسلامی

4.      آشنایی با علوم مربوط به مخاطب شناسی

5.      بهره‌مندی از متون سخنران، کلاس‌داری و مهارت‌های تبلیغی، نهادینه شدن اخلاق اسلامی و حسن سلوک اجتماعی، افزایش تقید نسبت به احکام شرعی و دستورات دینی، رشد انگیزه دفاع از اسلام نظام اسلامی.

13-      شما برای پذیرش در حوزه علمیه قم باید شرایط عمومی و اختصاصی داشته باشید.

الف: شرایط عمومی:

1. برخورداری از صلاحیت‌های اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی

2. اعتقاد و التزام به ولایت فقیه و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران

3. تابعیت جمهوری اسلامی ایران

4. نداشتن منع قانونی از نظر نظام وظیفه

5. برخورداری از سلامت کامل جسمی و روحی

6. موفقیت در آزمون ورودی و مصاحبه.

ب: شرایط اختصاصی دوره بلند مدت: 1- قبولی حداقل سوم راهنمایی با حداکثر سن 17 سال 2. تعهد تحصیل تمام وقت حداقل تا پایان سطح یک.

ج: شرایط اختصاصی دوره 5 ساله سفیران هدایت: 1. داشتن مدرک دیپلم با حداکثر سن 20 سال 2. تعهد تحصیل تمام وقت به مدت دوره 3. تعهد خدمت تبلیغی در مناطق مورد نیاز به مدت سال‌های تحصیل.

14-      طلاب حوزه علمیه پس از دست‌یافتن به حداقل آگاهی‌های علمی، اخلاقی و تربیتی و نیز برای تبلیغ دین، لباس مقدس روحانیت را به تن می‌کنند. این مرحله پس از تأیید و صدور گواهی‌نامه از سوی معاونت تهذیب حوزه علمیه قم و معمولاً طی مراسمی به دست مراجع معظم تقلید صورت می‌گیرد.

15-      زمان، مکان و شرایط آزمون ورودی حوزه علمیه قم، هر سال از طریق رسانه‌ها اعلام می‌شود و داوطلبان می‌توانند با دفترچه نام‌نویسی و تکمیل فرم و ارسال آن، در آزمون کتبی شرکت کنند.

16-      پذیرش نهایی پس از قبولی در آزمون کتبی، مصاحبه و تحقیقات و موفقیت در امتحانات سه‌ماهه اول سال تحصیلی خواهد بود.

دانش‌آموزان علاقه‌مند، جهت کسب اطلاعات بیشتر می‌توانند با مدارس علمیه محل سکونت خود یا با مرکز مدیریت حوزه علمیه قم به شماره 7833250-0251 و به نشانی قم صندوق پستی 3433-37185 تماس بگیرند.


اشتباه دولت و خیر خواهی حوزه

استقلال حوزه  همواره  رمز پیروزی آن در جریان های مختلف  سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی بوده است . عدم وابستگی علما به نهاد های دولتی و ارکان قدرت ، نقش مهمی در آزادی بیان و حریت اظهار نظر های برش دار و کاری  داشته و تاریخ بارها در مقاطع حساس این رفتار تاثیر گذار بزرگان حوزه دین را ثبت کرده است .

 

هرچند گاهی دولتیان در برهه ای از زمان از  عنایت فقها و علما برخوردار بوده و در مسیر دین داری به خدمت خلق مشغول بوده اند و یا در زمان حاضر که حکومت اسلامی منطبق بر آموزه های اسلامی و بر اساس اندیشه استوار ولایت فقیه بر پا شده و حفظ آن از اهم واجبات است اما این همه موجب نشده که از صراحت قلم و بیان علما کاسته شود.

 

آنچه امروز نباید آن را از نظر دور داشت ، حمایت و خرسندی حوزه علمیه قم از دولت نهم است که اصول گرایی را سرلوحه خویش قرار داده و همین پافشاری بر دین مداری و خدمت صادقانه به بندگان خدا و  شعار مهرورزی وعدالت مداری بود که بسیاری از طلاب را به حمایت و تبلیغ نامزد انتخابات ریاست جمهوری در سراسر کشور کشاند تا آنکه ملت طعم شیرین پیروزی نماد رجایی را دوباره چشیدند.

 

اما نباید فراموش کرد که دولت نهم نیز از خطا و اشتباه های نابخشودنی مصون نیست و نمی توان به بهانه اصول گرایی و تدین دولتمردان کابینه نهم از این خطا ها چشم پوشید.

 

تعامل دولت با حوزه ، علی رغم همه خوش پنداری ها و خیر خواهی ها با کمی کوتاهی همراه شده که پیامد های آن را نباید کوچک شمرد.

شاید اولین کم کاری در این زمینه را بتوان دیر کرد در تعیین مشاور امور روحانیون ریاست جمهوری دانست که بالاخره پس از مدتی ، گزینه دوم دولت پس از کناره گیری سوال برانگیز نفر اول ، صورت گرفت.

 

به هر جهت دولتی که برخاسته از خواست توده های رنج دیده و متدین جامعه و مورد تایید روحانیت معظم است و به جای شعارهای توخالی و پر زرق و برق غربی و مرفه پسند ، شعارهای خود را ازاسلام ناب و واقعیت های جامع گرفته است ، انتظار می رود در کنش ها و رفتارهای خود ، هیچگاه از مشاوره دلسوزان محروم نباشد و این مهم بسته به اندیشه و پندار دولتمردان است چه این که خود را کامل و مطلق نبینند.

 

آیت الله مکارم شیرازی از مراجع تقلید  در همین زمینه ضمن حمایت از رییس جمهور بر ضرورت مشورت بیشتر با مراجع و علما تأکید کرده و می گویند: « رییس‌جمهور محترم در این مدت کوتاه که از تصدی ریاست جمهوری می‌گذرد خدمات بسیاری کرد ه است و در مسیر عدالت گام برداشته است اما ایشان باید دقت داشته باشند مسایل کشور را یک شبه با یک تصمیم نمی‌توان حل کرد. در هر مسأله‌ای باید با مشاوران آگاه به آن زمینه مراجعه کرد در مسایل دینی به مراجع و علما در مسایل اقتصادی به اقتصاد‌دانان در مسایل سیاست خارجی به آشنایان به سیاست خارجی و آقای رییس جمهور نباید تنها به مشاوران خودشان در این زمینه قناعت کنند ».

 

آری نقش کلیدی حوزه در هدایت و نصیحت جامعه ، مومنان و به ویژه دست اندرکاران را نباید غافلانه به بیرون صحنه راند ، کاری که گذشتگان با خط دهی عناصر مسئله دار در صدد آن بودند و دیدیم که ملت چگونه همه آن ها را از گردونه تصمیم سازی و تصمیم گیری مصالح کشور کنار گذاشت.

 

موردی که اکنون پیش روی قضاوت دین مداران و دلسوزان از سویی و شیطنت بد خواهان ومغرضان از سوی دیگر قرار گرفته ، دستور پرسش بر انگیز رئیس جمهور مکتبی جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد به رئیس سازمان تربیت بدنی است در مورد برنامه ریزی صحیح و مقتضی شئون بانوان که بخشی از مرغوبترین مکان‌های تماشاگران در ورزشگاه‌هایی که مسابقات فوتبال ملی و مهم برگزار می‌شود، به طور ویژه به بانوان و خانواده‌ها اختصاص یابد.

 

دکتر احمدی نژاد می نویسد : « همانگونه که مطلعید مسابقات فوتبال جاذبه‌های فراوانی دارد و بخصوص در موارد حساس ملی و برجسته باشگاهی، میلیون‌ها نفر به تماشا می‌نشینند و ده‌ها هزار نفر از جمله خانواده‌های فراوانی هستند که علاقمند و مشتاقند به اتفاق و از نزدیک و در محل ورزشگاه این مسابقات را مشاهده کنند. بر خلاف تصور و تبلیغ عده‌ای، تجربه نشان داده که حضور انبوه خانواده‌ها و بانوان در محیط‌های عمومی، سلامت و اخلاق و عفاف را در آن محیط‌ها حاکم کرده است.

 

در بخش دیگری از نامه رئیس جمهور آمده است: جامعه زنان در تمامی صحنه‌های حماسه‌ساز دهه‌های اخیر درخط مقدم قرار داشته‌اند و امروز نیز طلایه‌دار حضور سازنده و با نشاط همراه با حفظ ارزش ها و قداست‌ها و مسئولیت‌های ویژه زن متعالی در عرصه‌های گوناگون هستند. از این روز ضرورت دارد با همکاری وزارت کشور و با برنامه‌ریزی صحیح و مقتضی شئون بانوان محترم، بخشی از مرغوبترین مکان‌های تماشاگران در مسابقات فوتبال ملی و مهم به طور ویژه به بانوان و خانواده‌ها اختصاص یابد.

 

رئیس‌جمهور در بخش پایانی خود آورده است: مطمئن هستم بانوان عزیز ما که پاسدار عفاف و کرامت زنان هستند و در تمام مراحل یار و یاور انقلاب اسلامی بوده‌اند، امروز نیز پرچمدار ایجاد محیط سالم و امن اجتماعی خواهند بود»

 

با دقت در متن دستور رئیس جمهور می توان دریافت که وی برای منظور خود استدلال هایی نیز دارد اما به نظر می رسد این سخنان تنها یک نظر شخصی و کارشناسی نشده است ؛ چه کسانی که با فضای نا مناسب ورزشگاه ها آشنایی دارند می دانند که ما هنوز از بی فرهنگی و ناهنجاری حاکم بر چنین مکان هایی حتی در اجتماع مردان ، رنج می بریم چه رسد به حضور بانوان !

 

انتشار خبر چنین دستوری در جمع حوزویان شگفتی آفرید و اظهار نظر های صریحی را در پی داشت .

 

 آیت الله صافی گلپایگانی در این باره طی پیامی منویسند: « اگر چه این جانب مکرر خطر اختلاط زن و مرد  بیگانه و برنامه‌های مضره‌ای را که مخالف عفاف و حجاب بانوان و موجب تغییر شخصیت‌ اسلامی جامعه است، تذکر داده و به همگان در مورد آثار و عواقب سوء گرایش به آداب غیر اسلامی غربی هشدار داده‌ام، اکنون که مؤمنین در مورد حضور بانوان در ورزشگاه‌های کشور، سؤال و ابراز نگرانی می‌نمایند، حسب الوظیفه حرمت نظر زن و مردم اجنبی را به بدن یکدیگر از نظر جمیع فقهای عظام اعلام می‌نمایم.

علی هذا حضور بانوان در این گونه برنامه‌ها خلاف شرع و تنازل ظاهر از مواضع اسلامی است.انتظار از مسؤولان محترم جمهوری اسلامی این است که با اعلام لغو این عنوان، نگرانی‌ها را رفع و موجبات خشنودی قلب مقدس حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه را فراهم نمایند».

 

همچنین آیت الله فاضل لنکرانی در پاسخ به جمعی از مقلدان خویش طی فتوایی می نویسند: « اولا از نظر فقهی روشن است که نظر زن به بدن مرد حتی بدون لذت و ریبه جایز نیست و ثانیا از مسائلی که اسلام روی آن تکیه فراوان دارد عدم اختلاط زن و مرد است و ملاحظه شده است که اختلاط در جوامع غربی و متاسفانه در برخی نهادهای داخلی چه مفاسد فراوانی به دنبال داشته است. بنابر این شرکت بانوان در مکانهای عمومی ورزشی که همراه با اختلاط است به هیچ وجه جایز نیست و در این امکنه ولو مکانهای خاصی برای زنان اختصاص یابد اما مفاسد اختلاط بر آن مترتب است . و لازم است دولت محترم جمهوری اسلامی مکانهای مستقلی را با رعایت همه ضوابط شرعی برای بانوان جهت امور ورزشی اختصاص دهد و از این جهت تبعیضی بین آنان قائل نشود. انتظار آن است که حرکت مسئولین محترم در مسیر احیای ارزشهای اسلامی باشد و از اموری که موجب خدشه دار نمودن این امر است اجتناب نماید. خداوند به همه توفیق عمل به احکام اسلامی را عنایت فرماید»

 

آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی نیز در ابتدای درس خارج فقه خود در مسجد اعظم قم به دستور اخیر رییس‌جمهور مبنی بر حضور بانوان در ورزشگاه‌ها اعتراض کرده و گفتند: « در همه‌جای دنیا ورزشگاه‌های فوتبال به عنوان مکان‌های نا امنی شناخته می‌شوند که درگیری و زد و خورد و حتی کشته‌های بسیاری دارد».

 

وی با اشاره به پخش مستقیم بازی‌های فوتبال از تلویزیون افزود: زمانی که همه در خانه به راحتی می‌توانند این مسابقات را به صورت زنده در تلویزیون ببینند چه ضرورتی وجود دارد که بانوان و خانواده‌ها در فضای نا‌امن ورزشگاه‌ها و در این اماکن حضور پیدا کنند. چرا مسأله‌ای را که ضرورت ندارد این‌گونه در جامعه مطرح سازیم تا شوک شدیدی به جامعه وارد شود.

 

آیت‌الله مکارم شیرازی هم‌چنین از ارسال پیامی برای آقای احمدی‌نژاد خبر داد و افزود : من فعلاً منتظر جواب رییس‌جمهور هستم و پس از آن مفصلاً در این‌باره صحبت می‌کنم.

 

البته معاون رئیس‌جمهوری و رئیس سازمان تربیت بدنی در باره دستور اخیر ریس جمهور  گفته بود : طرح ورود بانوان به ورزشگاه‌ها صرفا شامل خانواده‌ها می‌شود.

محمد علی‌آبادی افزود: این برنامه شامل بانوان مجرد نمی‌شود و ورود آنها به ورزشگاه کماکان ممنوع است.

 

وی اضافه کرد: البته طرح ورود بانوان که توسط رئیس‌جمهوری ابلاغ شده هنوز نهایی نشده و نیاز به بررسی بیشتر دارد.

رئیس سازمان تربیت بدنی گفت: این طرح باید از جنبه‌های مختلف امنیتی و اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد.

علی‌آبادی افزود: برای ما بیش از همه چیز حفظ کرامت و شخصت بانوان و امنیت آنها مهم است و باید بر روی این طرح مطالعات زیادی صورت گیرد.

وی اضافه کرد: مطالعه بر روی این طرح در سازمان تربیت بدنی از جنبه‌های مختلف در دست بررسی است و به محض نهایی شدن ابلاغ خواهد شد.

معاون رئیس‌جمهوری در مورد آمادگی فرهنگی کشور برای اجرای این طرح گفت: از این منظر نیز مطالعات صورت می‌گیرد و در صورتی که به یقین برسیم که مشکلی برای ورود بانوان از جنبه‌های مختلف وجود ندارد، قطعا این کار انجام می شود.

 

این سخنان، خبر از عزم دولت برای اجرایی کردن نامه رئیس جمهور می دهد اما معلوم نیست مطالعات مورد اشاره معاون رئیس جمهور ، کی و چه نتیجه ای بدهد .

 

در همین حال حجت‌الاسلام محمد ناصر سقای بی‌ریا، گفت:« برخی رایزنی‌هایی از روز گذشته آغاز شده است و در صورت نیاز احتمال تجدید‌نظر دستور اخیر ریاست جمهوری وجود دارد.

وی افزود: مسأله اخیر یکی از زمینه‌های کمک وحضور حوزه‌های علمیه در تصمیم‌گیری‌های جاری کشور است.

مشاور رییس جمهور در امورعلما و روحانیان ادامه داد: باید بررسی شود که آیا تصمیم‌گیری‌های دولت دارای مشکلات شرعی هست یا نه؟»

 

با این حساب باید منتظر واکنش های بعدی دولت بود تا بتوان قضاوت نهایی و منصفانه را به دست آورد اما در همین حال می توان چند نکته را یادآوری کرد:

 

1 -  حوزه و علما باز هم نشان دادند به هیچ قیمتی مصالح اسلام و مسلمین را فدای مصلحت اندیشی های کوتا ه نگرانه  و جناحی و سیاسی نمی کنند.

 

2 - انتقاد صریح  علما که برخی از آن  یاد شد ، نقش نصیحت گری حوزه را نمایاند و آشکار شد که حتی دولت نهم نیز که از اعتبار ویژه ای نزد متدینین برخوردار است از نقد سازنده و به جای علما بهره مند می باشد.

 

3 - جای تاسف دارد که چنین اقدامی در واقع اجرای همان شعاری بود که بعضی دیگر از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری  برای جمع کردن رأی مطرح ساختند و همان زمان نیز با انتقاد بسیاری روبرو شد.

 

4 - بد خواهان و دنیا طلبانی که به هر قیمت می خواستند یا به زر وزوری برسند یا چهره اسلامی نظام را مخدوش سازند ، با شایعه سازی درصدد بودند به مردم القا کنند که احمدی نژاد متحجر است و حتی پیاده رو ها و قبرستان ها را جدا می کند اما ملت فهیم ایران به این شیطنت ها وقعی ننهاد و انتخاب تاریخی خود را برای اجرا شدن عدالت اسلامی انجام داد و قطعا توقع این ملت از رئیس جمهور محبوب خود اقداماتی همچون زمینه سازی حضور بانوان در ورزشگاه ها نیست!

 

5 – نکته مهم اما پنهان چنین بحث های چالش آفرین ، این است که ما ناخواسته با تصمیم نا بهنگام خود ، نگاه و فلسفه ای را تایید کنیم که اتفاقا در برابر آموزه های ناب اسلامی باشد . در جامعه ای که هنوز دستورات اصیل اسلام مبنی بر حفظ حقوق ، احترام و منزلت زن در تمامی شئون و طوایف گوناگون کشور نهادینه نشده و ما در زمینه تحصیل ، اشتغال ، خانواده ، ازدواج ، امنیت و بسیاری موارد ، شاهد ستم هایی سنتی و غیر اسلامی به بانوان هستیم چگونه است که حضور زنان در ورزشگاه یک حق ، تلقی می شود ! پی گیری این گونه اقدامات که معمولا در دستور کار گروه های فمینیستی قرار دارد بیشتر برای لوده کردن زن مسلمان است نه دلسوزی و احقاق حق . کاری که زمان طاغوت به بهانه رای دادن بانوان و دیگر نماد های تشرفاتی صورت می گرفت .

 

6 -  عمل به نصیحت خیر خواهانه علما از سوی دولت محترم و شخص رئیس جمهور ، ثابت خواهد کرد نه تنها دولت نهم ، اقتدار گرا نیست بلکه ضمن احترام به افکار عمومی ملت شهید پرور ایران ، متواضعانه ، امور و تصمیمات  خود را  اصلاح خواهد کرد و نمونه ای از دولت مردمی با دغدغه های دینی خواهد ماند .

 

در پایان باید گفت تعامل سازنده حوزه و دولت همواره می تواند ، مسئولان را در راه خدمت به مردم یاری دهد و حوزه را نیز تکیه گاه معنوی خود سازد ، چیزی که دولت های پیشین کمتر از آن  بهره مند  بودند.


اعتراض جمعی از تشکل‌های جوانان استان قم نسبت به آپارتاید هسته‌ای

 

جمعی از سازمان‌های مردم نهاد جوانان استان قم با انتشار نامه‌ سرگشاده‌ای خطاب به مجامع بین المللی نسبت به آپارتاید هسته‌ای اعتراض کردند.

تعدادی از سازمان‌های مردم نهاد جوانان قم با تهیه و ارسال نامه سرگشاده‌ای به دبیر کل آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای، دبیر کل سازمان بین المللی، دولت‌های کشورهای غربی، سازمان حقوق بشر و سفرای کشورهای اروپایی در ایران با طرح پرسش‌هایی از بی‌توجهی مجامع بین المللی به فعالیت‌های هسته‌ای کشورهای غیر عضو آژانس اعتراض کردند.

در این نامه همچنین، ایجاد مانع در راه تحقیقات انرژی صلح آمیز هسته‌ای ایران، آپارتاید علمی نامیده شده و از بی‌ اعتمادی کشورهای غربی نسبت به ایران با وجود اقدامات بیش از حد معمول دولت در راستای اعتماد سازی، اظهار تعجب شده است.

نویسندگان این نامه با یادآوری کشته شدن 290 انسان غیر نظامی در حادثه انفجار هواپیمایی مسافر‌بری ایران به دست نظامیان آمریکایی و خویشتن‌داری ایران آمده است، همه ملت‌ها و قریب به اتفاق دولت‌ها به ایران اعتماد دارند و از حق ایران دفاع می‌کنند اما متأسفانه دولت آمریکا و برخی کشورهای غربی برای جلوگیری از پیشرفت دولت و ملتی آزاد و مستقل از دول زورگو و سلطه‌گر، دولت‌های دیگر را علی‌رغم خواست ملت‌هایشان، با حربه‌های مختلف از جمله فریب، تهدید، تمدید و تطمیع وادار به موضع‌گیری علیه ملت و دولت ایران می‌نمایند.

این تشکل‌ها همچنین با حمایت از طرح پیشهادی رییس جمهور ایران، دکتر محمود احمدی‌نژاد برای بررسی هولوکاست گفته‌اند: بررسی این مسأله توهین به هیچ‌کس یا گروهی نیست اما مطبوعات شما بهترین شخصیت مسلمانان را که از طرف خدا برای هدایت مردم جهان مبعوث شده را مورد اهانت قرار می‌دهند آیا شما این را جرم نمی‌دانید؟

در پایان این نامه با اشاره به اشغال‌گری رژیم صهیونیستی، تأکید شده است: سخنان آقای احمدی‌نژاد در مورد محو اسراییل از نقشه جهان به معنای اقدام جمهوری اسلامی برای نابودی اسراییل نیست بلکه به معنای آگاهی‌دادن به دنیا برای اقدام در جهت رفع اشغال از کشور فلسطین و برگزاری انتخابات و بازگشت فلسینی‌هاست.

جمعیت جوانان منتظر المهدی، مؤسسه انصار ولایت، مؤسسه قرآنی فرهنگی اسلام، خانه چهلدرخت، کانون انصار الشهدا، مؤسسه سیره، جمعیت دوستداران اهل بیت و کانون جوانان توحید، تشکل‌های غیر دولتی هستند که این نامه را تنظیم و امضا کرده‌اند.

گفتنی است این تشکل‌ها با مجوز سازمان ملی جوانان فعالیت می‌کنند.


من و لبهات!

داغ دلم تازه می شه

.......وقتی صدات و می شنوم

             می پیچه پژواک صدات

                                         توی گوشم

وقتی می گی :

           هنوز ............ هنوز  

                             دوست دارم

.....................................................................................

من و غربت نگات .....هوار هوار

من و گرمی لبات .....هزار هزار

من و حرفای شبات ......نوار نوار

من و لرزش صدات ......قطار قطار

من و اشکای چشات ......بهار بهار

من و دستای صفات .......کنار کنار


قرائت‌های گوناگون از امامت

در پی درج نوشتاری با عنوان «بازخوانی امامت در پرتو شخصیت حسینی» در روزنامه شرق، هفته‌نامه افق حوزه با چاپ مقاله‌ای به نقد آن پرداخت.

در پی درج متن سخنرانی محسن کدیور با عنوان «بازخوانی امامت در پرتو شخصیت حسینی» در شماره 713 روزنامه شرق (یکشنبه 14 اسفند 84) هفته‌نامه افق حوزه با چاپ مقاله‌ای، به نقد این متن شتافته است.
افق حوزه ضمن تشکر از همه کسانی که در دفاع از کیان مکتب حقه، نقدهای خود را ارسال کرده‌اند، مقاله حجت‌الاسلام والمسلمین علی ربانی گلپایگانی را انتخاب و در صفحه 6 شماره 103 به چاپ رسانده است:
در ابتدای این مقاله آمده است: «... ادعا شده است که مفهوم امامت، در جهان تشیع دچار استحاله گردیده و در صفات امام و شاخص‌های امامت، تحول رخ داده است. بدین صورت که در قرن اول و دوم، امام با اوصافی غیر از آنچه در قرن‌های سوم و چهارم و پس از آن شهرت و رسمیت یافته است، معرفی شد. آنچه در آن دوران مطرح بود، عمل به قرآن، حق مداری، عدالت، تهذیب نفس، اقامه دین، عقل درایتی در مقابل عقل روایتی و افضیلت علمی بود و از نصب الهی و نص شرعی، عصمت و علم غیب، به عنوان اوصاف امام و شاخص‌های امامت سخنی به میان نیامده بود، این اوصاف چهارگانه توسط حاکمان شیعه در قرن‌های سوم و چهارم مطرح شده و به تدریج در شمار شاخص‌های رسمی امامت شیعی قرار گرفته و جزء بدیهیات و مسلمات مذهب شده است».
حجت‌الاسلام ربانی در بخشی از نقد خود می‌نویسد: «تفویض، خواه در تکوین باشد یا در تشریع، هرگاه به گونه‌ای باشد که برای پیامبر یا امام، نوعی تأثیر استقلالی در عرض خالقیت و ربوبیت تکوینی و تشریعی خداوند اثبات گردد، شرک و باطل است؛ چنان‌که اگر کسی برای ائمه (ع) شأن تشریعی قایل شود، هرچند آن را به وحی یا الهام الهی مستند نماید، باطل است، چرا که با اصل خاتمیت منافات دارد.
در بخش دیگری از این مقاله می‌خوانیم: « از ویژگی‌های برجسته مکتب اهل بیت (ع) اعتدال و پیراستگی از افراط و تفریط است. در این مکتب، عقل و وحی، تعقل و تعبد و توکل و توسل، هم آهنگ و مکمل یکدیگر به شمار آمده و اجزای یک نظام فکری و عمل معتدل که همان صراط مستقیم خداوندی است را تشکیل می‌دهند. دعاها و زیارت‌هایی که از امامان اهل بیت (ع) نقل شده است را باید در یک نظام یکپارچه مطالعه کرد و از نگرش گزینشی و تفکیکی پرهیز کرد».
گفتنی است روزنامه شرق در شماره 732 خود نقد مهدی نصیری که سخنان کدیور با عنوان «تبیین امامت در پرتو قرآن و عترت» منتشر کرده است.

 


عرفان پلاستیکی

این متن در نشریه پویا شماره 9 به چاپ رسیده است.

اشاره: 

... حرکت عرفانی کاروان عشق از سرزمین هبوط و نزول به خاک جای بلا و خون و ایثار, داستانی دارد که از «ایام معدودات» آغاز و به «لیال عشر» می‌انجامد. ذی‌الحجه, ماه حاجی شدن عارفان چلّه‌گزار شب بیدار است که تا فجر شهادت عاشورا  طواف می‌کنند و قربانی! که «و و اعدنا موسی ثلاثین لیله و اتممناها بعشر, فتم میقات ربه أربعین لیله» و در پایان این آغاز ندای «یا ایتها ا لنفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی»  است, عرفان اسلامی, خدایی شدن, حرکت, جهاد و قربانی دادن «ذبح عظیم» است و حج عارفانه ای که به روایتی از دهم ذی‌الحجه آغاز و به عاشورای محرم ختم می‌شود.

اگر انبیاء برای سالار شهیدان گریسته‌اند,‌عجیب نیست اگر روضه ابا عبد الله را در قرآن جستجو نکنی! حسین را در سوره فجر باید یافت و بر سر بریده‌ای که قرآن می‌خواند باید گریست که زاده زهرا و علی, از رسول خداست و ثار الله است.

عرفان, عشق,‌‌حقیقت, حضور, میقات, ملاقات, ایثار, شهادت و جهاد اکبر کلید واژه‌های قفل کتاب دلهاست که راه یافتگانش به مهر دهان محکومند وهوس‌بازان بر جای مانده به بدل ‌فروشی مشغول...

 

مسائل عرفانی را نمی‌توان با چشم ظاهر سنجید به همین دلیل  بازشناسی عرفان ناب از کالای بازاریان کاسب‌کار سخت است.

هر چند به گفته حافظ, حکم ازلی این است که گلاب, شاهد بازاری و گل, پرده‌نشین باشد, اما جایی که آب و سراب می‌فروشند به نام گلاب,‌گل را می‌کُشند به رسم هدیه, گل پلاستیکی می‌فروشند به جای گل طبیعی, من, مشتری چه چیزی خواهم بود؟ آیا این عطر که به مشام من می‌رسد,‌حقیقت است یا مجاز؟

این دکان‌ها را همه جا زده‌اند. راه دوری نرویم. مسجد هم ممکن است گل فروشی باشد. باور کنید! حکایت آن در قرآن آمده است و حکم تخریب چنین مسجدی, قرن‌ها پیش در بخش نامه های قرآنی, صادر شده است. مسجد ضرار,  مسجد مسلمان‌ماهای بی‌ایمان, چشم‌داران کور دل, منافقانی با لباس مسلمانی و اهل مسجد!؟ مسجد سازان بی‌نماز! نمازخوانان بی‌ولایت!!

هنوز هم هوس گل خریدن داری؟ نمی‌گویم طالب نباش, اما مراقب باش. راهت را کج نکنند. در شهری که باید شناسنامه مسجد را بدانی و بعد وارد شوی, نکند سر از گل فروشی دربیاوری؟ عرفان حلوا نیست, شیرینی نیست، کالای امروزی نیست. عرفان اصل فروشی نیست. کجا می‌روی؟ با آنها نباش که عرفان و حقیقت را به ارث می‌برند! عرفان,‌دود و دم نیست,‌خلسه نیست,‌ لباس شهرت  نیست, رقص نیست, سبیل نیست؟!

من نمی‌دانم اما شاید عرفان, قربانی دادن و قربانی شدن است, شاید جهاد فی سبیل الله است, شاید شهادت است, شاید امر به معروف و نهی از منکر است, شاید زندگی کردن میان مردم و خلوت کردن با خداست, شاید همه چیز, حتی مصیبت را زیبا دیدن است,‌... من نمی‌دانم. اما می‌دانم که عارف کاری به جز بندگی نمی‌کند, دنبال عِلم می‌رود, اما دانسته‌اش را حجاب چشم نمی‌کند, حتی اگر از علوم مدرسی بهره چندانی نداشته باشد, چشم دلش باز است. در گوشه غار و انزوا زندگی نمی‌کند, عرفان را  به ارث نمی‌برد,‌به ارث نمی‌گذارد, قطب نمی‌شود, ‌دکان باز نمی‌کند, گلاب عرفان را نمی‌گیرد, گل نمی‌فروشد, هرچه پیش می‌رود عابدتر, زاهدتر  و مسلمان‌تر می‌شود؛ در برابر بندگان خدا افتاده‌تر, ‌در برابر دشمنان خدا مقاوم‌تر می‌شود, قرآن را می‌نوشد. و با تمام وجود در عمل به آیه آیه‌اش می‌کوشد, ‌می‌فهمد که دانش, خوب است, اما نه برای حجاب,‌ لباس خوب است,‌ اما نه برای شهرت, ‌مهربانی خوب است, اما نه برای شیطان, معامله‌اش با خداست و هوسش جانبازی در راه او.

عرفان گدابازی نیست و عارف,‌پشمینه‌پوش نیست,‌اهل خانقاه نیست, اصلا“‌اهل تعلّق نیست,‌حتی کعبه را سنگ نشان می‌داند که راه گم نشود. عارف برای مرید بازی در مسجد و جماعت حضور نمی‌یابد,‌ هدفش خداست, ثواب جماعت را نزد خدا بسیار می‌داند, به مسجد می‌رود تا  از احوال مؤمنان غافل نباشد. برای این‌که در اجتماع باشد, هر هفته با مؤمنان شهر در صف‌های به هم پیوسته آنان درصلاة  جمعه به خطبه‌های عبادی سیاسی گوش می‌کند تا از اوضاع مسلمانان مطلع گردد, به حج می‌رود تا در همایش جهانی اسلام شرکت کند احکام دینش را از قرآن و اهل بیت (ع) می‌گیرد, دستورهای زندگی  را پچ‌پچ نمی‌کند,  اعتقاداتش را با واژگان دود آلوده از زیر تارهای سبیل جناب قطب دریافت نمی‌کند ‌آیات آسمانی قرآن است, قرآنی که برای عمل کردن آمده,  نه آنکه جناب قطب خود را از عمل به آن ‌بی‌نیاز بداند.

رسیدن به حق اگر اتفاق بیفتد انسان را از عبادت بی‌نیاز نمی‌کند, ‌عارف به حق رسیده,  عاشق است عاشق عبادت, بندگی کرنش, سجود, راز و نیاز دستگیری از مستمندان, حضور در جهاد اصغر و در جبهه حق علیه باطل جهاد اکبر و مبارزه با نفس. و وای به حال نفسی که خود را از بندگی بی‌نیاز ببیند.

راه دوری نرویم, گل‌فروشی همین نزدیکی‌هاست! اگر مسجد را گل‌فروشی می‌کنند, ‌پس هر محفلی می‌تواند برای بازاریابی مناسب باشد. حواست جمع باشد. شاید به نام حسین(ع), مظهر آزادگی, چند شاخه گل وسوسه‌انگیز هدیه بدهند. ساده نباش! عرفان فروختن نیست,  اما رایگان هم نیست,‌خیراتی هم نیست, نذری هم نیست!

مسجد را بشناس بعد وارد شو. هیئت را هم, هزار بار بشناس بعد وارد شو. مطمئن شو که حلقه‌های هیئتی, برای دزدیدن تو,  راه نیفتاده است. در هیئت به دنبال قرآن باش, جائی که قرآن نباشد, اهل بیت هم نیست چون سخن اهل بیت از قرآن‌ است. شاید برخی از این حلقه‌ها شاید حرکات موزون, شاید  ساعت‌ها نشستن و سر و صدا کردن, شاید اشعار بی‌روح, شاید دروغ‌های ترحّم برانگیز, برای چانه‌زدن باشد تا بازارگرمی کنند, تا تو را که اهل مسجدی,‌اهل عبادتی, ‌اهل عاشورایی و دلت حسینیة آل الله است به همین عنوان به «عرفان بازار» ببرند, عرفان پلاستیکی. شاخه‌ گل‌های بی‌عطر  ارزان است؛ اما زیبا. یادت که هست, عرفان, فروشی نیست, رایگان هم نیست!

همه این نقشه‌ها برای این است که تو مَشک را برداری و دنبال سراب بروی, تا به آب نرسی. هنوز زود است که در حلقه درویشان درآیی, پس باید اول تمرین کنی, باید اول ادای آنها را دربیاوری به نام حسین(ع)! هنوز سخت است که سبیل بلند داشته باشی و ساعت‌ها هوهو کنی و خود را از عبادت بی‌نیاز ببینی, و علی(ع) این بنده وارسته خدا را خدا بدانی,‌چون ممکن است عقلت را به کار بگیری و بگویی این شرک است! و این عقل است که همه نقشه‌ها را خراب می‌کند. اما شاید بتوانند تو را به عشق اهل بیت در حلقه‌ای بنشانند و آنگاه که اشک می‌ریزی, کم‌کم به جای آنکه به حسین (ع) و حرکت عارفانه کاروان او بیندیشی, فقط نام حسین را هزار بار تکرار می‌کنی و به جای گریه بر مظلومیت و افتخار به عزت حسین و هیهات منا الذله به نمایشنامه‌های ذلیلانه گوش بسپاری و وقتی شور گرفتی و برخاستی و بر سر و سینه کوبیدی, ناگهان آن مداح با صدایی که در دستگاه اکو,‌تکرار آهنگین صدایش تو را به وجد می‌آورد, این ذکر مشرکانه را در دهانت بگذارد که «من حسین اللهیّم!»!  مطمئنی که سرت کلاه نرفته است؟

بگذریم؛‌این جمله‌ها را شنیده‌ای:

«مداحی امری مقدس است و مداح باید قداست این مقام را دریابد تا با آن شأن و منزلت, ‌مداحی کند. کار مداحان به خاطر ترویج دین و تعظیم شعایر و توجه مردم به اهل بیت (ع) ارزشمند است.» (1)

«باید هدف اساسی از مداحی, ترویج مکتب شیعه باشد. نباید مسائل تشیع را به مسائل شرک‌آمیز آلوده نمائید. بنده معتقد هستم مداحان باید از سبک‌های جدید,  اما در عین حال محکم و قوی و مطابق با موازین شرع استفاده نمایند. نباید از الحان و سبک‌های مشابه اهل فسق و فجور در مرثیه و روضه خوانی استفاده نمود.»(2)

«عزاداری ائمه اطهار (ع) قیمتی‌ترین سرمایه دینی ماست و دزدان هم به قیمتی‌ترین‌ها چشم دارند. امیر المؤمنان حضرت علی (ع) از غُلّات بیزار بودند و آنها را طرد و با آنها برخورد می‌کردند. افتخار اهل بیت (ع) بندگی به درگاه خداست, حال آن‌که این گونه مداحان, امامان را در حد الوهیت بالا می‌برند که قطعا“ خلاف شرع است.»(3)

و بالاخره:

«مداحی, ادامه راه  ‌ستایشگران برجسته اهل بیت در دوران اختناق اموی و عباسی است... حال اگر مداحی بتواند یک شعر خوب را که دارای مضمون و محتوای خوبی باشد, با صدای خوبی بخواند, شما ببینید که چقدر خدمت بزرگی است... فقط درباره خال و خط خیالی چهره ائمه (ع), شعر نسراید. شعر گفتن درباره زلف و ابرو و چشم و عارض امام که تعریف نیست. حالا ابروی امیر المؤمنین (ص) کمانی باشد یا نباشد,  مگر در شخصیت او چقدر اثر می‌گذارد؟! زلف او افشان باشد یا نباشد,  مگر چقدر اثر می‌گذارد؟»(4)

و دست آخر:

«امام عزیزمان آن انسان بزرگ زمان ما نسبت به مدح ائمه (ع) حساسیت فوق العاده‌ای داشت... ایشان در ارتباط با خواندن و مدح و زندگی ائمه (ع) و پیوند عاطفی و صحبت و تقویت این رشته ها حساسیت فوق العاده‌ای داشت. کسی در این حد از مقام, این قدر به این مسأله اهتمام بورزد, نشان دهنده عظمت این مسأله است.»(5)

آنچه که مرور شد,  سخنان عالمان و مراجع دین بود. به خاطر داشته باشیم که همیشه حضور عالمان ژرف‌نگر و دوراندیش, که از سویی معارف قرآن و اهل بیت را در دست دارند و از سوی دیگر با عقل و تدبیر خود, شرائط روز را رصد می‌کنند, ‌همواره از ایجاد فتنه‌ها و انحراف‌ها جلوگیری کرده و در برابر کج‌ سلیقگی‌ها و حرکت‌های جاهلانه که دست دشمن در آن پیداست,  ایستاده‌اند.

به خاطر بسپار, عقل‌ستیزی, دانش ستیزی؛  و مرجعیت‌ستیزی همان خط مبارزه با تشیع است که در امتداد خط تحجر؛ قصد دارد به دور شیعه ناب حقله‌ای ایجاد کند و با تنگ‌تر کردن این حلقه, هر روز عاشورا خلق کند.

پس اگر عالمان راستین, امروز فریاد بر‌می‌آورند و بر انحراف‌ها می‌شورند, ‌بدان که باز اتفاق بزرگی در حال به دنبال آمدن است! و تو به راحتی می‌توانی دسته‌های نفاق, کینه‌, عقده و دشمنی را در آن سوی خط مشاهده کنی.

متحجران, سنگتراشانی هستند که از قلب و مغز خویش مجسمه می‌سازند و ساده‌دلان را برای کرنش فرا می‌خوانند. آنها قرآن می‌خوانند نه برای این‌که سیاست و تدبیر امروزشان را دریابند, آنها عزاداری می‌کنند,  نه برای آن‌که تکلیف امروزشان را به یاد بیاورند. آنها نماز می‌خوانند,  نه برای این‌که به بندگی محض برسند! آنها در خلاء زندگی می‌کنند. آنها میان دیروز و فردایی نفس می‌کشند که یک تابلوی نقاشی است و روح تکلیف در آن دمیده نشده است. ماژیکی سرخی برای گذشته و مداد شمعی سبز رنگی برای آینده در دست دارند,!! در دست دارند,  نه خون غیرتی در رگ‌هایشان می‌جهد که به ولایت تقدیم کنند, نه فکر باصلابتی دارند که زمینه ظهور را فراهم کنند.

لشکریانی هستند که لباس منظمی ندارند, پوستین به تن می‌کنند, سبیل می‌گذارند, تسبیح به دست می‌گیرند, تبر زین به دوش دارند, و حتی گاهی در لباس‌های مقدس, به خدمت شیطان درمی‌آیند.

خیل متحجران برای زیر پا گذاشتن کدامین بدن های پاک به کار گرفته شده‌اند؟ هشدار. کدام عالم ربانی است که با روضه امام حسین (ع) مخالف و با عزاداری مشکل داشته باشد؟ اگرتذکری هست, برای اصلاح است که بچه شیعه را با نام دین و پیغمبر و اهل بیت (ع) فریب ندهند. امروز عزاداری برای سالار شهیدان, وظیفه است. جوشان نگه داشتن خون انقلابی تکلیف است,‌ امر به معروف و نهی از منکر, رسالت است.

اما چه دام‌ها که نگسترده‌اند. یک روز برای عَلَم و کُتل عزا می‌گیرند, یک روزبرای قمه‌زنی, یک روز سیاست را از دین جدا می‌کنند, یک روز عقل را از عشق. یک شب مشرک می‌شوند, یک شب کافرو یک شب منافق می‌شوند, یک شب دشمن.

آنچه آرام آرام در حال شبیخون است, همان اژدهای چند سری است, که از هر محفلی سر در آورده است. مراقب باش قرآن مقابل قرآن, اسلام مقابل اسلام, حسین مقابل حسین. این است تنها دستوری که اژدهای چند سر آن را اطاعت می‌کند.

اگر قرآن تو را به سعادت می‌رساند, تفسیر به رأی می‌کنند. اگر دین تو را رستگار می‌کند, دین را افیون معرفی ی‌کنند. اگر اهل بیت دست تو را می‌گیرند, ‌اهل بیت را شریک خدا می‌کنند, تا مشرک شوی. اگر روحانیت مبارز و آگاه تو را هشدار می‌دهد, به این لباس  خیانت می‌کنند. اگر روشنفکری حقیقی موجب رشد و تفکر می‌شود, حرف‌های پسمانده غرب را واکس می‌زنند و به خوردت می‌دهند.

آن‌ها می‌خواهند تو آیات نفاق را که در قرآن آمده, برای ارواح مردگانت  بخوانی, آیات جهاد را بخوانی برای ثواب, آیات سیاست و مدیریت اجتماع را برای صوت زیبا بخوانی, ‌آیات اخلاق و تقوا را برای دکان زدن بخوانی.

آن‌ها نمی‌خواهند در مسائل شرعی به کارشناس دین مراجعه کنی, چون این جا پای اجتهاد و عقل باز می‌شود. آن‌ها نمی‌خواهند تفسیر قرآن بخوانی, چون تکلیف امروزت مشخص می‌شود, آن‌ها نمی‌خواهند نهج البلاغه بخوانی, چون می‌فهمی که علی در بندگی خدا تا کجا پیش  رفته است.

این قماش آدم‌ها که تاریخ شهادت را هم به گونه دیگری روایت می‌کنند تا مبادا به فکر مبارزه و اصلاح بیفتی و فکر کنی که یزیدیان امروز چه کسانی هستند, مطمئن باش! سابقه خود را نیز پنهان می‌کنند. یک دسته انسان های ضعیف و نان به نرخ روز خور که با هر طاغوتی کنار می‌آیند و دم‌خورند. اگر در باغچه وعظ و خطابه بیفتند, چنان شیرین و مهربان حرف می‌زنند و داستان دیروز می‌گویند که امروز خوابت ببرد و اگر در گلدان مداحی پیدا شوند, آنقدر اراجیف آهنگین و بی‌منبع و سند برایت می‌خوانند, که رمقی برای دشمن‌شناسی و دشمن‌ستیزی نماند.

این تمام ماجرا نیست. درویش هم می‌شوند و جناب قطب چنان از مهر و محبت و صفا می‌گوید که در ذهنت نمی‌گنجد که دشمنی هم وجود داشته باشد و وقتی روشن فکر نما می‌شوند, ریشه دین را تیغ می‌زنند و پیامبر و امام را نابغه‌های دوران گذشته می‌نامند.

دشمن چنین تشخیص داده است: برای کشتن حسین (ع) باید با نقاب‌های مسلمان پسند, مسلمان را بلا تکلیف کرد, گرچه  امروز مخالفان نظام اسلامی و رهبری, بی نقاب و آشکارا, ستیزه‌جویان تکلیفند و فرمان ولایت نمی‌برند. که هیچ؛ تیغ بر دست در برابر اویند.

تو به هر راهی که وارد شوی, راهزن هست. ای فرزند امروز پیامبر(ص)! ای فرزند مکتب علی(ع)! ای فرزند راه زهرا(س)! ای شیعه! ای دوستدار اهل بیت(ع)! اگر به دنبال آنی که راه را  گم نکنی, هیچ گاه بی‌عقل گام برمدار,  و آنچه تو را بدان می‌خوانند با قرآن و سخن اهل بیت (ع) بسنج و تفسیر قرآن و فهم کلام اهل بیت (ع) از عالمان عامل به دین بجوی.

و بدان اگر سلام و صلوات تو به لبیک یا خامنه ای  امروز نرسد و لعن و نفرینت به مرگ بر آمریکا ختم نشود, حتما“‌یک جای کار ایراد دارد.

پی‌نوشت‌ها:

1 . آیت الله صافی گلپایگانی ـ رسا.

2. آیت الله فاضل لنکرانی ـ رسا.

3. حجت الاسلام سیداحمد خاتمی ـ رسا.

4. سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع ذاکران و مداحان 28 / 10 / 68 ـ‌ سایت دفتر معظم له.

5. همان.


<   <<   6   7      >