کل یوم ولنتاین و کل ارض شانزلیزه

سفرنامه روسیه (5)

     @ خیابان آربات: در سمت چپ کالینینسکی پراسپکت، میدان آربات واقع است که در آنجا دو ایستگاه مترو آرباتسکایا قرار دارد. یکی از این ایستگاه‎ها بلندترین ایستگاه مترو مسکو است و فاصله بین دو پله‎برقی آن که در دو طرف سالن مترو واقع است 200 متر است. خیابان آربات یکی از قدیمی‎ترین خیابان‎های مسکو است. کلمه آرباد ریشه شرقی دارد و به معنی حومه است. به علت آتش‎سوزی‎های متعدد، چهره این خیابان چندین بار تغییر شکل داده است. در نیمه دوم قرن 18 زمانی که خیابان‎های همجوار به یک محله اشرافی مبدل شدند، خیابان آربات تنها بازار محلی بود. تعداد زیادی از نویسندگان، هنرپیشگان و نقاشان مشهور در خیابان آربات زندگی کردند و خانه‎های آنها تا زمان حاضر به شکل موزه حفظ شده است. در سال 1831 آلکساندر پوشکین،شاعر کبیر روس بعد از ازدواجش چند ماهی را در آپارتمان شماره 53 که تنها خانه او در مسکو و در خیابان آربات واقع بود گذراند. امروز این خانه به همان شکل اولیه بصورت موزه برای علاقمندان حفظ شده است.خیابان‎های فرعی آربات بازگوکننده تاریخ فرهنگ روسیه است. @

خیابان آربات مسکو همان خیابان شانزلیزه پاریس است که عشاق در آن به خاطره انگیزی می پردازند .

این مجسمه هم مربوط است به پوشکین که دورگه بوده (گرجی) فارسی هم بلد بوده و سر خانومش دوئل کرده و کشته شده.


نوروز متفاوت‏ !


روز هجران و شب فرقت  یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آنهمه ناز  وتنعم که خزان می فرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد

زمین گهواره‌ای برای زندگی انسان‌هاست که آمد و شد فصل‌ها در آن به آرامی و شیرینی می‌گذرد بی آنکه حیات و ممات طبیعت ، خاطری را برنجاند.
شب، لباس و پوشش؛ و روز ، تلاش و معاش است و گردش ایام به کام  . این همه برای اندیشیدن است که: اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَیَّنَّا لَکُمْ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ *الحدید17* بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده مى گرداند. به راستى آیات ‏[‏خود‏]‏ را براى شما روشن گردانیده‌ایم، باشد که بیندیشید.
تحویل سال و تعطیلات ، فرصت خوبی است برای اندیشه و سفر! سفر در درون وبرون:
وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِلْمُوقِنِینَ  -  وَفِی أَنفُسِکُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ *الذاریات21-20* و روى زمین براى اهل یقین نشانه‌هایى‏ است برای یقین کنندگان ، و در خود شما؛ پس مگر نمى بینید؟
واین فرمان ها که : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ ... *المائدة105* اى کسانى که ایمان آورده اید، برشما باد خودهاتان ... قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیٍْ قَدِیرٌ *العنکبوت20* بگو: «در زمین بگردید و بنگرید چگونه آفرینش را آغاز کرده است سپس ‏[‏باز]‏ خداست که نشأه آخرت را پدید مى آورد; خداست که بر هر چیزى تواناست.»
خدا انسان را به اندیشه و سفر بازمی خواند تا آدمی  ببیند فرجام تکذیب کنندگان، قدرتمندان خفته در خواب مرگ ، مشرکان ره گم کرده ، مجرمان بی‌چاره و سنت‌های فراموش شده را و فرابگیرد درس شیرین عبرت را از کتابخانه زیبای طبیعت.
این هشدار و فریاد بلند قرآن است برای دل هایی که  پیام خدا را از هنجره عالم خلقت می شنوند : أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ*الحج46*  آیا در زمین گردش نکرده اند، تا دلهایى داشته باشند که با آن بیندیشند یا گوشهایى که با آن بشنوند؟ در حقیقت، چشمها کور نیست لیکن دلهایى که در سینه هاست کور است.
 بیاییم بهار 86 را سر آغاز هجرت به نفس خویش و جهان پر رمز و راز قرار دهیم و در این سیر آفاق و انفس ، کتاب خدا قرآن را راهنمای سفر خویش بدانیم.
سالی که گذشت سال پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله )بود و بجاست تصمیم بگیریم  قرآن را در سالی که می آید ، شراب جان سازیم و آیات آن را بنوشیم.
با نوروزی که می آید ، سفر اندیشه را آغاز کنیم و در دریای معرفت الهی به صید مروارید توحید دست بیازیم .آنگاه که شهر به شهر می رویم و منزل به منزل ، خیمه می زنیم و آنگاه که خلوت می کنیم لحظه به لحظه کردارمان را تداعی می کنیم .
و باز چه فرصت خوبی برای تازه کردن دیدارها و آشنایی‌ها و صله رحم . چه زیبا می فرماید : یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفُسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رَجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا*النساء1* اى مردم، از پروردگارتان که شما را از «نفس واحدى» آفرید و جفتش را ‏[‏نیز‏]‏ از او آفرید، و از آن دو، مردان و زنان بسیارى پراکنده کرد، پروا دارید; و از خدایى که به ‏[‏نام] او از همدیگر درخواست مى کنید پروا نمایید; و زنهار از خویشاوندان مَبُرید، که خدا همواره بر شما نگهبان است.
 امید که هرجا هستیم ، توفیق امر به معروف و نهی از منکر را داشته باشیم و همگان را از غفلت تعطیلات به حضور معنویات دعوت کنیم . چه این که حضرت حق می فرماید :وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنْ الْمُنْکَرِ وَأُوْلَئِکَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ*آل عمران104*
و باید از میان شما، گروهى، ‏[‏مردم را‏]‏ به نیکى دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتى بازدارند، و آنان همان رستگارانند.
                         رستگار باشید و پیروز!


عکس هوایی اقامتگاه ما


همون طور که قبلن گفتم ما توی هتل کاسموس موسکو اقامت داشتیم.

این عکس هوایی اون هتله!


مینی‏ژوپ و صداقت!

یه روز وقتی وارد یکی از اتاق های یک خبرگزاری شدیم، چند نکته توجه مارو جلب کرد .
توی اون اتاق دو تا خانوم بودن که حرف های جالبی زدن.
یکی شون گفت ما چون شما از ایران اومدین لباس بهتری پوشیدیم (با حجاب تر!!!).
اونا تو اتاقشون نوشته بودن : قدرت ما در صداقت و مینی ژوپ است .!!!!!!!
یک سری تابلوی نقاشی هم تو اتاق بود که من پرسیدم کار خودتونه ؟ گفتن نه بابا اینا تابلوهای گرون قیمت و اثر هنرمندها است .
در مورد حجاب و هنر در روسیه کلی حرف دارم که باید سر فرصت براتون بنویسم .



سرطان روشنفکری

اشاره :
روشن‌فکرمآبی رشد سرطانی نواندیشیی است که به دگراندیشی رسیده است . در جریان تضارب آرا و اندیشه‌‌ها گاهی این دیگرنمایی‌ها مورد توجه قرار گرفته و پاسخ‌های عالمانه‌ای به شبهات این جریان داده شده است . آنچه در پی می‌آید، نمونه‌ای از بازآمد یک نزاع تاریخی است در قالب گفت و گویی اندیشورانه و مکتوب بین دو شخصیت علمی ؛ جناب دکتر عبدالکریم سروش و آیت الله سبحانی. 
توجه : این مقاله در نشریه شماره 3 فرهنگ پویا به چاپ رسیده است .

روشن فکری همانند بسیاری از مقوله‌های فرهنگی دستخوش بیماری‌های گوناگون، پیش و پس از زاده شدن، دوران کودکی و بلوغ، شکوفایی و کارآمدی، پیری و فرتوتی و حتی بیماری‌های مرگ‌بار است.
روشن‌فکران، گاه در دام کبکان خوش‌خرام فرنگ افتاده و راه و روش خویش فراموش می کنند و در برخورد با پدیده‌های عینی که آزمون عملی انسانیت و اندیشه و فرهنگ است سر زیر برف می‌کنند!
گاه نیز چنان به شاخ و برگ دین و فرهنگ و ملیت و زبان می‌تابند که گویی سخن آخر را باید از آنان شنید اما نگاه هوشمندانه به رفتارشان، تنها تقلید را نشان می‌دهد که با واژگان علمی و ادبی آراسته شده!
وام‌گیری از زبان و ادب و فرهنگ ودین برای روشن نشان دادن فکر ـ که ما چیز دیگری هستیم ـ همیشه به سلامتی و مبارکی نبوده و روشن‌فکر مآبان را می‌بینی که به جای پاک کردن حساب، از این شاخه به آن شاخه می‌پرند!
روزی به حماسه‌های رستم واسفندیار و شاهنامه، پیله می‌کنند اما برای هشت سال دفاع مقدس، یک دقیقه متن نمی‌نویسند! شبی به مولانا و اشعار عرفانی و متون معنوی می‌زنند اما از دود عرفانی‌شان شمعی فراروی مدیریت جامعه نمی افروزد. دوره‌ای به دین و ستارگان آن می‌آویزند گویی دیانت و ولایت در جانشان ریشه دوانده  اما دوره‌ای دیگر، رشته‌ها را پنبه می‌کنند و زیراب وحی و رسالت و امامت را می‌زنند!
اینان جماعتی هستند که به هرچه بپردازند، مومیایی می‌سازند، نه موم شمع برای هدایت! اگر از آنان بپرسی این که گفتی با آن که گفتی نمی‌سازد، می‌گویند ما سنگ گور می‌تراشیم، مرده هرکه باشد!
دوای درد این ناخوشان، نزد عالمان ربانی است .
عالمانی که نه سنگ تحجر به سینه می‌زنند، نه سراب تمدن در هاون می‌کوبند! که :
عابد و زاهد و صوفی همه طفلان ره‌اند ـ مرد اگر هست به جز عالم ربانی نیست
گزاره روشن‌فکری با این وصفی که گذشت همیشه با مفاهیم آسمانی و قدسی درگیر بوده است و مقدس‌مآبی عده‌ای هم، هیزم تری است که جامعه دین‌دار بدان‌ها فروخته و آتش بی‌فروغشان را شرر زده است.ادامه مطلب...

سفرنامه روسیه (2)

مسکو شهر ترافیک !

مسکو شهری است که دوازده ملیون جمعیت رسمی دارد . شهری بسیار بزرگ ، تاریخی و پر از ساختمان های بلند و خیابان های بزرگ .
مترو ، ترانوا ، اتوبوس ، تاکسی و سواری از وسایل نقلیه عمومی این شهر  بزرگ است.
مترو از زمان جنگ جهانی اول ساخته شده و ترانوا هم بسیار قدیمی است . یعنی یک اثر تاریخی که در شهر جریان دارد! هر ایستگاه مترو یک بنای ممتاز زیبا و جذاب است و یک حلقه مرکزی بیشتر خطوط آن را قطع می کند . در ایستگاه های زیر زمینی مترو فروشگاه های کوچک از جمله کتاب فروشی وجود دارد . مردم روسیه کتاب خوان هستند. خطوط مترو گاهی بیش از 90 متر زیر زمین قرار دارد و سرعت و شیب پله برقی آن نیز زیاد تر از معمول است.
تراموا ها روی ریل های همسطح خیابان و با نیروی برق کار می کنند. برق از طریق کابل های هوایی و شاخک به ترانوا می رسد .
هرگاه ترانوا ایستاده و در آن گشوده شود حتی اگر مسافری پیاده یا سوار نشود، خودرو ها موظف به توقف هستند.
بنزین لیتری هشتصد تومان است و خیلی ها ماشین دارند . تک سرنشینی و ترافیک سنگین مسکو از مشکلات این کلان شهر است . خودرو های روسی ، اروپایی و آمریکایی در کنار سمند و 206 ایرانی به شلوغ تر شدن خیابان ها کمک می کند . روس ها هر ماه مشتری 3000 سمند هستند اما ما فقط 800 تا می توانیم تولید کنیم . سمند خودرویی است که در سرمای روسیه خوب دوام آورده است . 
آنقدر باران وبرف می بارد که هیچ ماشینی از گل و لای در امان نیست و همه عادت دارند ماشین کثیف سوار شوند . خدمات پس از فروش خودرو بسیار گران است .
با توجه به وضعیت سابق روسیه در شوروی و نظام کمونیستی ، احساس مالکیت و سوار اتوموبیل شدن حس خوبی به مردم می دهد.


سفرنامه روسیه (1)

ابن مسکویه!

بالاخره بعد از کلی برو بیا و جور کردن مدارک و شرکت در یک جلسه پر بار ! در یکی  از ساختمان های وزارت خارجه  و توجیه شدن در باره این که « انر‌ژی هسته ای حق مسلم ماست !!! » در آخرین لحظات ، ویزا صادر شد و ما روز سه شنبه  8/ 12/ 85 مصادف با  27/2/07 با پرواز 742 ایران ایر به سوی مسکو روان شدیم !

ما با بیش از سه ساعت پرواز در یک فرودگاه قدیمی  و دست چندم پیاده شدیم اما سفر بسیار خوب  و راحتی داشتیم .

هنگام انتظار برای ورود به سالن، یک خانم  میانسال به بالا و ایرانی  که یک روسری هم داشت ما را  به بخش خلوت تری راهنمایی کرد . او کارمند محلی سفارت بود . یک کارمند زن و یک کارمند مرد روسی که خیلی مسئله را جدی گرفته بودند شروع کردند به گیر دادن !

یکی از همسفران به نام  احمد طالب نژاد مشکل پیدا کرد چون به قول خودش هم همنام احمدی نژاد بود و هم طالبانی !؟

اما من خندیدم و گفتم حتما پوتین پا کردی و این یعنی اهانت به رییس جمهور روسیه !  اتفاقا دیدم همچین چیزی هم پوشیده بود !!!  اینجا بود که گذر نامه من هم مشکل پیدا کرد . به نظرم به عکسش گیر داده بودند .

خلاصه بعد از کمی معطلی و البته بدون لبخند ، مسئله حل شد و ما راه افتادیم به سمت هتل.

اسم هتل ما cosmos است و شبی حدودا 120 $ (دلار) آب می خورد. ما به علت بی برنامگی تمام بعد از ظهر و شب را در هتل ماندیم و کاملا احساس غربت کردیم. چون نه زبان می دانستیم نه مکان می شناختیم .

این جا بود که من از همراهان پرسیدم که به مکه رفته‌ها حاجی می گویند و به مشهد رفته‌ها ، مشدی؛ به ما چه می‌گویند که آمدیم مسکو ، یک نفر از اعضای گروه بدون آن که نگاه عاقل اندر سفیهی بیاندازد ، بی مهابا گفت : ابن مسکویه !!!!!!!!

ما خندیدیم . ضمنا همین شخص آقای مهدی که ذکرش شد ، ده دلار به من بده کار است یادتان باشد که پس بگیرم !


بعد از ناصر عبداللهی

بعداز ناصرمون خیلی پیام و نامه و ایمیل برام میاد

که راهش و ادامه بدم !

خداییش ما اصلا شبیه هم هستیم؟


وحدت و شیعه کشی!

وحدت اسلامی ، تقریب مذاهب و  کشتار شیعیان !

شعار بایسته وحدت اسلامی و تقریب مذاهب، در ساحت عمل ، به ناسازگاری‌هایی  برخورده است .
نبود تعریف مشخص و رسمی از وحدت اسلامی ،
افراط و تفریط در وحدت ،
ناهمگونی گروه‌های متعصب،
و کارشکنی دشمنان ، از جمله عوامل  به چالش کشیده شدن این مبحث مهم است .
از این رو مرور چند نکته ضروری به نظر می رسد:
1. هدف منادیان وحدت اسلامی چیست ؟ادامه مطلب...

نقد کنید مرا تا ببوسم شما را!

با نام خدا

هر آدمی و هر وبلاگی نیاز به نقد شدن دارن!
حالا اگه یه آدم یه وبلاگ داشته باشه حتما باید نقد بشه!
ما شما رو می بوسیم اگه نقدمون کنید!

مثلا همین طرح پایینی که می‏تونه روش نوینی در طرح های محرم باشه!
قبول ندارین؟!


   1   2   3   4   5   >>   >